«تدبر»: نگرش دقیق به فرجام کارها؛ و «تدابر» به مفهوم دشمنى و گسستن پیوندهاست. تدبر از واژه دبر به معنای دنباله و پشت است. دبر در آیه 16 سوره انفال و 25 و 27 و 28 سوره یوسف به معنای پشت کردن است. مدبرین پشت کنندگان در عرصه جنگ است که در آیه 25 سوره توبه بیان شده است. شب هم پس از روز می آید و این گونه روز را پشت سر می گذارد.(مدثر، آیه 33) از این روست که از مدبراللیل و النهار یعنی کسی که روز را پشت شب و شب را پشت سر روز می آورد.
تدبر از باب تفعل به معنای نوعی فرجام نگری است به گونه ای که آن امر به منش و رویه شخص تبدیل شده باشد. خداوند از تدبیر الامور سخن می گوید ، یعنی پیامدها و دنباله های هر کاری را در نظر می گیرد.(سجده ، آیه 5؛ یونس، آیه 3)
فرشتگانی هم هستند که مدبرات امور هستند که چهار فرشته مقرب معروف هستند. اینان نیز تدبیر امور می کنند. اما تدبیر امور و یا تدبر چیست؟
اگر دبر پشت و پیامد و لوازم هر چیزی است که پس از عمل و کاری به دنبال آن می آید، تدبر القرآن نمی تواند تدبر در قرآن باشد، وگرنه می فرمود: افلایتدبرون فی القرآن، در حالی که فرموده افلایتدبرون القرآن؛ پس باید دید که دبر قرآن چیست؟ شکی نیست که قرآن یک دنباله ای دارد که همان اهل بیت(ع) هستند؛ قرآن اگر ثقل اکبر است، اهل بیت(ع ثقل اصغر است و این دو در کنار هم تار و پود یک حقیقت به عنوان حبل الله را تشکیل می دهند. پس تدبر قرآن به معنای جست و جوی دبر قرآن و دنباله آن است که همان قرآن های ناطق است که باید با هم باشد. این که چرا دنباله های قرآن را مورد توجه قرار نمی دهند. اگر چنین اتفاقی بیافتد آنان به عنوان مفسران و تبیین کنندگان قرآن شبهات را برطرف می کنند و به محکمات ارجاع می دهند و این گونه آن اختلاف ظاهری بر طرف می شود. اختلاف یعنی آمد و شد یعنی چیزی پشت سر چیز دیگری بیاید مانند آمد و شد شب و روز، شبهاتی که می آیند و می روند و موجب بگو و مگو میان دو طرف می شوند، با ارجاع به دبر قرآن یعنی اهل بیت(ع) حل می شود؛ این همان معنای مراجعه به راسخون و اهل ذکر در آیات دیگر قرآن از جمله آیه 7 سوره آل عمران است که می گوید با چنین مراجعه و تاویل آنان مشکل حل می شود. پس این که خداوند می فرماید: أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا ؛ پس چرا دبر قرآن را به دست نمی آورند و اگر قرآن از غیر خدا بود در آن اختلاف زیاد بود که یک حرف نمی زد و حرف های متضادی داشت.(نساء، آیه 82) هم چنین می فرماید: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ؛ آیا پس تدبر قرآن ندارند یا آن که قلب های آنان قفل شده است(محمد، آیه 24) قلب های مهر و بسته شده ، نمی تواند تدبر کند و پیامدها و دنباله های آن را بیان به دست آورد؛ از این روست که نمی تواند با اهل بیت(ع) ارتباط برقرار کند و به ثقل اصغری که هماره با ثقل اکبر است چنگ بزند تا گمراه نشود. این که بدون اهل بیت(ع) نمی توان اختلاف قرآن را حل کرد شکی در آن نیست؛ زیرا راسخون در علم می توانند این ارجاع به محکم را حل کنند و ما را از ظاهر به باطن و تاویل قرآن رهنمون باشند.